آنکه با رندان سر ناسازگاری و دشمنی دارد، برای مثال نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس / بسا سرا که در این کارخانه خاک سبوست (حافظ - ۱۳۰)، کنایه از آنکه یا آنچه رند را اندوهگین می کند
آنکه با رندان سر ناسازگاری و دشمنی دارد، برای مِثال نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس / بسا سرا که در این کارخانه خاک سبوست (حافظ - ۱۳۰)، کنایه از آنکه یا آنچه رند را اندوهگین می کند
آنکه بر روی ریسمان راه رود و عملیات شگفت انگیزی کند. شخصی که عملیات آکروباسی روی بند انجام دهد. ریسمان باز. (فرهنگ فارسی معین). رسن باز. آنکه بر طناب وبندی در هوا کشیده رود و اعمال غریبه بر بند کند
آنکه بر روی ریسمان راه رود و عملیات شگفت انگیزی کند. شخصی که عملیات آکروباسی روی بند انجام دهد. ریسمان باز. (فرهنگ فارسی معین). رسن باز. آنکه بر طناب وبندی در هوا کشیده رود و اعمال غریبه بر بند کند
معرب آن بندر جز است. بندری است در کنار جنوب شرقی بحر خزر. از بخشهای گرگان که 4000 تن جمعیت دارد. این بندر در 48کیلومتری باختر گرگان و 20کیلومتری جنوب بندر شاه قرار دارد. اولین ایستگاه از بندر شاه بطرف تهران بندر گز میباشد. (فرهنگ فارسی معین). بندر گز مرکز بخش و در گذشته قبل از احداث بندر شاه اهمیت بیشتری داشته است. بندر گز قبل از احداث بندر شاه، بندر شهرهای گرگان، شاهرود و دامغان محسوب میشد ولی پس از احداث بندر شاه و عقب نشینی آب دریای مازندران اهمیت خود را از دست داد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3) ، پیشتو. (ناظم الاطباء). رجوع به بندق شود، درهمی است بنام رکن الدین میبرس البندقداری الصالحی النجمی. در مصر شایع بوده است. رجوع به النقود صص 62- 83 و صص 169- 182 شود
معرب آن بندر جز است. بندری است در کنار جنوب شرقی بحر خزر. از بخشهای گرگان که 4000 تن جمعیت دارد. این بندر در 48کیلومتری باختر گرگان و 20کیلومتری جنوب بندر شاه قرار دارد. اولین ایستگاه از بندر شاه بطرف تهران بندر گز میباشد. (فرهنگ فارسی معین). بندر گز مرکز بخش و در گذشته قبل از احداث بندر شاه اهمیت بیشتری داشته است. بندر گز قبل از احداث بندر شاه، بندر شهرهای گرگان، شاهرود و دامغان محسوب میشد ولی پس از احداث بندر شاه و عقب نشینی آب دریای مازندران اهمیت خود را از دست داد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3) ، پیشتو. (ناظم الاطباء). رجوع به بندق شود، درهمی است بنام رکن الدین میبرس البندقداری الصالحی النجمی. در مصر شایع بوده است. رجوع به النقود صص 62- 83 و صص 169- 182 شود
بندی باشد که با چوب و علف و خاک و گل در پیش آب بندند تا آب بلند شود و به زراعت رود. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) (از ناظم الاطباء). مصحف بندورغ است. (از حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به بندورغ شود.
بندی باشد که با چوب و علف و خاک و گل در پیش آب بندند تا آب بلند شود و به زراعت رود. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) (از ناظم الاطباء). مصحف بندورغ است. (از حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به بندورغ شود.
کوه مانند حصار و بارو. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) : چه گوئید گفتا در این بند کوه که آورد از اندیشه ما را ستوه. نظامی، نامی از نامهای صفات الهی: که مرا دید رازدار خدای حاجب کردگار بنده نواز. ناصرخسرو. منم که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز. حافظ
کوه مانند حصار و بارو. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) : چه گوئید گفتا در این بند کوه که آورد از اندیشه ما را ستوه. نظامی، نامی از نامهای صفات الهی: که مرا دید رازدار خدای حاجب کردگار بنده نواز. ناصرخسرو. منم که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز. حافظ
شخصی که به دیگران نصیحت کند و خود بر آن عمل نکند، (آنندراج)، کسی که پند میدهد دیگران را ولی خودش غفلت دارد، (ناظم الاطباء)، کسی که بقول خود عمل نکند: پند خود هرگز نگیری ای خر کرسی نشین وعظ تا چند میکنی ای بادفوز لاف زن ؟ نظمی هروی (از شعوری ج 1 ورق 164)
شخصی که به دیگران نصیحت کند و خود بر آن عمل نکند، (آنندراج)، کسی که پند میدهد دیگران را ولی خودش غفلت دارد، (ناظم الاطباء)، کسی که بقول خود عمل نکند: پند خود هرگز نگیری ای خر کرسی نشین وعظ تا چند میکنی ای بادفوز لاف زن ؟ نظمی هروی (از شعوری ج 1 ورق 164)
آنکه یا آنچه رند را بسوزاند. - دیر رندسوز، در بیت ذیل از حافظ کنایه از دنیاست که با رندان و آزاداندیشان سر کینه و بیمهری دارد: نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس بسا سراکه در این کارخانه سنگ و سبوست. حافظ
آنکه یا آنچه رند را بسوزاند. - دیر رندسوز، در بیت ذیل از حافظ کنایه از دنیاست که با رندان و آزاداندیشان سر کینه و بیمهری دارد: نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس بسا سراکه در این کارخانه سنگ و سبوست. حافظ